۱۳۹۱ خرداد ۲۷, شنبه

انتشار سومین نامه زندانی سیاسی احمد رضا احمد پور به رهبر جمهوری اسلامی در پی دادخواهی

سید احمد رضا احمدپور زندانی سیاسی که در حال حاضر با شرایط بد بیماری دست و پنجه نرم میکند در پی رسیدگی به دادخواهی خود دست به انتشار سومین نامه  به رهبر جمهوری اسلامی آقای خامنه ای زده است ایشان که از اعضا جبهه مشارکت و روحانیون منتقد و وبلاگ نویس هستند در پی اعتراض های حق طلبانه خود برای کشور و مردم خود  همانند دیگر زندانیان سیاسی به نا حق به زندان افتاده و درحال سپری کردن دومین دوره از محکومیت خود پس از انتخابات سال 88 است . 
وی که از جانبازان جنگ تحمیلی است با توجه به اثرات شیمایی که در زمان جنگ به آن مبتلا شدند در حال حاضر با توجه به نظر متخصصان و همچنین پزشکی قانونی کماکان دوره محکومیت خود را در زندان سپیدار اهواز می گذرانند . در طی این مدت ایشان با اعاده دادرسی و همچنین درخواست های مکرر از مسئولین جهت رسیدگی به پرونده خود و اوضاع جسمانی اش تا کنون هیچ گونه جوابی از سوی مسئولان دریافت نکرده است همانطور که دیگر زندانیان سیاسی دریافت نکرده اند اما علیرغم تمامی این فشار ها از سوی حکومت جهت دادخواهی و احقاق حق و اعمال قانون در حق دادخواه و خانواده دست به انتشار سومین نامه به آقای خامنه ای زده است تا شاید جواب یکی از نامه های خود را از این طریق دریافت کند متن نامه به شرح ذیل است که به دست ما رسیده است :

بسمه تعالی
مقام محترم رهبری جمهوری اسلامی ایران
«سلام علیم»
موضوع: دادخواهی و احقاق حق و اعمال قانون در حق دادخواه و خانواده
احتراما به پیوست دو نسخه از لایحه اعاده دادرسی به تاریخ­های 20/9/90 و 1/3/1391 و 14برگ تصویر از مدارک پزشکی دال بر بیماری، معروض می دارد که مقام محترم رهبری در خرداد سال 1390(به نقل از جراید وقت14 تا 16 خرداد 90) در یادآوری اجرای عدالت خطاب به مسئولان تذکر داده­ بودند که:
"اگر کسی ...با مذاق و تفکر سیاسی ما مخالف است نباید عدالت و امنیت را از او سلب و او را زیر پا له کنیم چرا که به فرموده قرآن مخالف با یک قوم،نباید موجب بی تقوایی و بی عدالتی شود"
توقع می­رفت در اجرای فرامین ایمانی و قانونی رهبری، می­بایست دستگاه ویژه روحانیت بلحاظ تحت الامر رهبری بودن، گوی سبقت را از دیگران می­ربود اما متاسفانه با نادیده گرفتن اصل حقوقی "اعتبار امر مختومه" و اقدام به "عقاب موضوع بلابیان" نموده و بدون آنکه هیچ مدرک و موضوع جدیدی پیش آید توسط مسئولان مربوطه دادسرای ویژه روحانیت قم و احتمالا با چراغ سبز مسئولان مربوطه مرکزی آن دستگاه، من و خانواده­ام در حالی که نه تنها دشمن نظام و مردم نبودیم بلکه حامی عملی و دلسوز صدیق انقلاب و کشور و نظام بودیم، در زیر مجازات سنگین و ناروا مورد ستم واقع شده و ما را در کوچه­های بن­بست و تاریک بی عدالتی و قانون­گریزی له کردند! و البته آنچه به جایی نرسید فریاد و آه مظلومیت ما بود!؟
حدود 6 ماه از اعاده دادرسی من گذشته و با اینکه بیمار هستم و طبق تصاویر  مدارک پزشکی پیوستی نباید در زندان و در محیط پرتنش و استرس­زا و آلوده باشم اما متاسفانه  با صدها کیلومتر فاصله بدور از خانواده­ در زندان سپیدار اهواز بسر می­برم با اینحال همچنان با بی­توجهی مسئولان مربوطه در دادسرای ویژه روحانیت مرکز مواجه شده و نسبت به اعمال قانون کوتاهی می­کنند. در خرداد ماه سال جاری در پی قانونگریزی برخی دست اندرکاران آن دستگاه که متاسفانه به یک رویه قضایی-امنیتی تبدیل شده است، بجای رسیدگی قانونی به درخواست اعاده دادرسی ، در پی گزارش و دستور  معاونت قضایی دادستان کل ویژه روحانیت و احتمالا مشاوران مربوطه، شعبه دوم تجدیدنظر که صادر کننده حکم قطعی علیه من بود، خلاف قانون و رویه قضایی اقدام به نقض حکم خویش نموده و با تایید حکم دادگاه بدوی علیه من ، سعی کردند تا  آنرا به عنوان رسیدگی به اعاده دارسی القاءکنند. که بنده به دو دلیل قانونی: 1- رسیدگی به اعاده دادرسی به استناد ماده 274 ق.آ.د.ک می­بایست در دادگاه هم عرض بعمل آید نه در شعبه صادرکننده حکم قطعی. 2- خود دادگاه صادرکننده رای قطعی قادر به نقض حکم خویش نیست و می­بایست اینکار توسط مقام قضایی ذی­صلاح صورت پذیرد، آنرا رد کرده، اقدام به نوشتن لایحه الحاقی نمودم که بازهم با بازی­های بچه­گانه و رفتارهای غیر قضایی و غیر قانونی مواجه شده و  چاره­ای نماند جز اینکه باردیگر به مقام معظم رهبری متوسل شده و از آن مقام گرامی  خواهان دستور به احقاق حقّ و اعمال قانون شوم.
 مقام محترم رهبری! در سال 89 در زندان قم شرایط را بر من چنان تنگ کرده بودند که چاره­ای نداشتم جز اینکه با به مخاطره انداختن جان خود از طریق اعتصاب غذای اعتراضی صدای آخم را بلند کنم! و چون به اعتراض و مشکلم رسیدگی نشد در حالی که با مرگ دست و پنجه نرم می­کردم اقدام به نوشتن نامه به دبیرکل سازمان ملل متحد نمودم و سپس در سال 90 بخاطر همان چیزی که خود وادارم کرده بودند(یعنی نوشتن نامه به سازمان ملل) به مجازاتی سنگین و ظالمانه محکومم کردند  و حتّی بخاطر تظلم خواهی و نوشتن نامه به شما در سال جاری نیز به اتّهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق نوشتن نامه به مقام معظم رهبری" دوباره مورد پیگرد و بازخواست و تشکیل پرونده کیفری  قرار گرفتم  لذا با وجود مسئولان فعلی و رویه مرسوم گذشته هیچ امیدی به رسیدگی عادلانه به خواسته قانونی­ام در دستگاه ویژه روحانیت ندارم چرا که برخوردها از نوع برخورد ایمانی و  مبتنی بر قانون و موازین شرع نیست بلکه از نوع برخورد سلطانی با تکیه بر حبّ و بغض­ها و بدور از رویه قضایی است ! اما آنچه موجب امیدواری است آنست که رهبری نظام جمهوری اسلامی دستور به عدالت دهند و به این قانون شکنی­ها پایان دهندکه خوشبختانه با تدبیر شایسته­ای که با تغییر دادستان کل و حاکم شرع کل ویژه روحانیت به عمل آورده­ است امید می­رود خرد و قانون و موازین شرعی و ایمانی بر دستگاه ویژه روحانیت قالب شده و از این پس آنچه شایسته رهبری و نظام است صورت پذیرد و نه آنچه تاکنون بوده! طبیعی است در صورت پایان مرخصی استعلاجی و بازگشت به زندان تا حصول نتیجه عادلانه و قانونی مطابق رویه و برخورد ایمانی در انتظار خواهم نشست که در آن­صورت در واکنش به برخوردهای ایمانی و غیر سلطانی دیگر نیازی به اعتصابات غذایی و به خطر انداختن جان نخواهد بود.
با آرزوی سلامتی برای رهبری محترم نظام جمهوری اسلامی در اجرای هرچه بیشتر عدالت و قانون و ایجاد برخورد و رویه ایمانی در دستگاهای مربوط و باسپاس از این که وقتی برای مطالعه این دادخواهی و تظلم خواهی بخرج داده­اند.                    

"سید احمدرضا احمدپور
 رزمنده و روحانی دیروز،
زندانی سیاسی امروز و تبعید شده به زندان سپیدار اهواز"
27/3/1391 قم



 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر