تحریم ، تورم ، فقر، واژه هایی که این روزها گریبانگیر مردم ایران شده است . هر کدام از این واژه ها معنای ژرف و تعاریف بسیار دارند که آشنایی با این واژه ها دیگر نه به صورت تئوری بلکه به صورت عملی با مردم ما همراه شده است .
هنوز عمر زیادی از هدفمند کردن یارانه ها نگذشته بود که حملات تحریم بر روی ایران دست مایه دولتمردان ایرانی برای پاسخگویی به گرانی ها و فقر در جامعه شد ، نرخ تورم آنچنان به شدت در نمودار خود را بالا می کشید که گویی تمایل به مقام اولی از روزهای اول در دولت احمدی نژاد را داشته است . منقدان سخن گفتند ، اقتصاد دانان بیاناتی را ایراد کردند و موافقان هم در حال کف زدن برای این اهداف که در راستای برنامه های چندین و چندین از این 5 ساله ها بود .
یارا نه ای که هنوز به دست مردم نرسیده بود از جیب آنها بابت گران شدن عناصر انرژی خارج شده بود و مردم ما مات و مبهوت گرانی های اولیه ی هدفمند کردن یارانه ها بودند . از چپ و راست تمامی دوستداران حکومت مصاحبه ها یی را برای این کاربزرگ به رسانه ها سرازیر کردند و همه محمود را تشویق می کردند به این افتخار بزرگ اما نگاه سوزناک و غم انگیز مردممان هنوز غم انگیزتر از قبل بود و امیدی به بهبود آینده نداشتند .
تحریم ها به خاطر رویا پردازی های رهبرایران و دیگر سران که در راستای همان آرزوهای رهبرشان بود روز به روز بیشتر و بیشتر شد و حتی آرزوی اینکه شاید این تحریم ها کم بشود برای مردم هر روز کمرنگ و کمرنگ تر . سفره های کوچک مردم که اگر با کوچک بودنش رنگ صفا صمیمت را داشت آن رنگ را نیز از دست داد .
امروز دیگر به جایی کار رسیده است که مردم به جای نگاه کردن به خبرهای بورس و موفقیت های کشوری نگاه شان به قیمت اقلام خوراکی و مایحتاج اولیه زندگی شده است هر چند که دیگر از موفقیت های کشوری خبری نیست ولی همان خبرهای معمولی که مایه شاد شدن دل مردم هم بود دیگر بویی ندارد و جای خود را به نگرانی ها و فشارهای زندگی داده است .
کار به جایی رسیده است که مرغ و گوشت جز کالاهای لوکس محسوب میشود و مردم دیگر توان خرید این اقلام که جز اصلی ترین اقلام خوراکی است را دیگر ندارند این روزها قیمت مرغ آنچنان خود نمایی می کند که دست مایه طنز و مقالات و گفته های مردم شده است . این در حالی هست که مردم ما هنوز این ها را هضم نکرده رهبرکشورشان حرف از صرفه جویی در مقابل تحریم ها می زند و مردم را ازخوردن و یا خرید اقلامی که گران شده است منع می کند و مبارزه با تحریم ها را اگر چه هم به مردم فشار می آید بی اهمیت می خواند و به این روش کماکان همه را پند و اندرز های حکیمانه می دهد .
تورم های روز افزون که باعث سخت شدن زندگی شده است مردم را مانع از هرگونه هزینه های اضافی می کند من جمله ازدواج و تولد فرزند اما این جای تعجب است که در این برهه از زمان که مردم آنچنان با مشکلات خود دست و پنجه نرم می کنند رهبر خود شیفته ی شان سخن از ازدیاد جمعیت می کند و مردم را به داشتن فرزندان بیشتر تشویق می کند .
از آنجا که احتمال جنگ کشورهای دیگر با ایران هر روز بیشتر می شود نیاز به نیروی پر انرژی هم بیشتر خواهد بود که این سیاست ازدیاد جمعیت به طبع آن به اجرا گذاشته شده است . به هر حال در حالی مردم قادر به خریدن یک مرغ نیستند که از آنها توقع داشتن فرزندان بیشتر را می کنند به همین علت هیچ تناسب ریاضی وجود نخواهد داشت که نمره ی مثبت به این دو اتفاق در کنار یکدیگر را بدهد مگر اینکه باید به عقل و شعور مردم شک کرد !!!
هنوز عمر زیادی از هدفمند کردن یارانه ها نگذشته بود که حملات تحریم بر روی ایران دست مایه دولتمردان ایرانی برای پاسخگویی به گرانی ها و فقر در جامعه شد ، نرخ تورم آنچنان به شدت در نمودار خود را بالا می کشید که گویی تمایل به مقام اولی از روزهای اول در دولت احمدی نژاد را داشته است . منقدان سخن گفتند ، اقتصاد دانان بیاناتی را ایراد کردند و موافقان هم در حال کف زدن برای این اهداف که در راستای برنامه های چندین و چندین از این 5 ساله ها بود .
یارا نه ای که هنوز به دست مردم نرسیده بود از جیب آنها بابت گران شدن عناصر انرژی خارج شده بود و مردم ما مات و مبهوت گرانی های اولیه ی هدفمند کردن یارانه ها بودند . از چپ و راست تمامی دوستداران حکومت مصاحبه ها یی را برای این کاربزرگ به رسانه ها سرازیر کردند و همه محمود را تشویق می کردند به این افتخار بزرگ اما نگاه سوزناک و غم انگیز مردممان هنوز غم انگیزتر از قبل بود و امیدی به بهبود آینده نداشتند .
تحریم ها به خاطر رویا پردازی های رهبرایران و دیگر سران که در راستای همان آرزوهای رهبرشان بود روز به روز بیشتر و بیشتر شد و حتی آرزوی اینکه شاید این تحریم ها کم بشود برای مردم هر روز کمرنگ و کمرنگ تر . سفره های کوچک مردم که اگر با کوچک بودنش رنگ صفا صمیمت را داشت آن رنگ را نیز از دست داد .
امروز دیگر به جایی کار رسیده است که مردم به جای نگاه کردن به خبرهای بورس و موفقیت های کشوری نگاه شان به قیمت اقلام خوراکی و مایحتاج اولیه زندگی شده است هر چند که دیگر از موفقیت های کشوری خبری نیست ولی همان خبرهای معمولی که مایه شاد شدن دل مردم هم بود دیگر بویی ندارد و جای خود را به نگرانی ها و فشارهای زندگی داده است .
کار به جایی رسیده است که مرغ و گوشت جز کالاهای لوکس محسوب میشود و مردم دیگر توان خرید این اقلام که جز اصلی ترین اقلام خوراکی است را دیگر ندارند این روزها قیمت مرغ آنچنان خود نمایی می کند که دست مایه طنز و مقالات و گفته های مردم شده است . این در حالی هست که مردم ما هنوز این ها را هضم نکرده رهبرکشورشان حرف از صرفه جویی در مقابل تحریم ها می زند و مردم را ازخوردن و یا خرید اقلامی که گران شده است منع می کند و مبارزه با تحریم ها را اگر چه هم به مردم فشار می آید بی اهمیت می خواند و به این روش کماکان همه را پند و اندرز های حکیمانه می دهد .
تورم های روز افزون که باعث سخت شدن زندگی شده است مردم را مانع از هرگونه هزینه های اضافی می کند من جمله ازدواج و تولد فرزند اما این جای تعجب است که در این برهه از زمان که مردم آنچنان با مشکلات خود دست و پنجه نرم می کنند رهبر خود شیفته ی شان سخن از ازدیاد جمعیت می کند و مردم را به داشتن فرزندان بیشتر تشویق می کند .
از آنجا که احتمال جنگ کشورهای دیگر با ایران هر روز بیشتر می شود نیاز به نیروی پر انرژی هم بیشتر خواهد بود که این سیاست ازدیاد جمعیت به طبع آن به اجرا گذاشته شده است . به هر حال در حالی مردم قادر به خریدن یک مرغ نیستند که از آنها توقع داشتن فرزندان بیشتر را می کنند به همین علت هیچ تناسب ریاضی وجود نخواهد داشت که نمره ی مثبت به این دو اتفاق در کنار یکدیگر را بدهد مگر اینکه باید به عقل و شعور مردم شک کرد !!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر