۱۳۹۲ شهریور ۱۰, یکشنبه

حسین جان دیگر بس است به اعتصابت پایان بده


حسین در اعتصاب است و ما در پی اینکه در کجا چه شده یا فلانی چه گفته ولی رفیق شفیقمون داره از جونش مایه میزاره و هیچ کدوم از مسئولین ککشون هم نمی گزه .حسین داره بست و چهارمین روز اعتصابش رو سپری میکنه مادرش هم  سیزدهمین روز اعتصابش رو درهمراهی پسر!
یه شیر مرد و یه شیر زن دارن پا به پای هم میرن ولی ما اینجا دستامون رو گذاشتیم رو دستمون و داریم نگاهشون می کنیم !
این نامه را برای تو حسین عزیز می نویسم 
حسین جان دیگر نه توان دیدنت با این وضعیت هست نه سکوت! مادرت پا به پایت می آید و ما نظاره گر آب شدن ذره ذره تو و مادرت هستیم دیگر بس است حسین جان سلاح خود را زمین بگذار آنان که می بایست بفهمند فهمیدند بشکن این اعتصاب را که به گوش همگان رسید ما پا به پایت از اول آمدیم دیگر توان ادامه برای ما نیست تو خود دل دریایی داری ولی ما چه گناهی کنیم که این دل به این وسعت را نداریم دیگر بس است حسین جان هنوز در ماتم بی خبری از دوست و همراهت آرش صادقی بسر می بریم دیگر ما را از این یکی برهان و دست و دلمان را با خودت یکی کن نه دستمان توان همراهی دیگر دارد از لرزش صدای مادرت نه دلمان توان دیدن این رنج و عذاب را برای تو. حسین جان با تمام وجود التماست را می کنیم و عاجزانه می خواهیم به اعتصابت پایان دهی تو آنقدر بزرگی که دست رد به سینه ی دوستان و همراهانت نخواهی زد خواهش ما یارانت را بپذیر اگر چه همراهان خوبی برایت نبوده ایم بشکن حسین جان به خاطر مادرت ، خانواده ات ، دوستانت و همه ی کسانی که دلشان با تو یکی است بشکن این اعتصاب لعنتی را!



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر