۱۳۹۲ خرداد ۱۴, سه‌شنبه

سخنرانی آقای فرشید فاریابی در نشست جانبی کارزار افشای نقض حقوق بشر در 23مین اجلاس حقوق بشر در ژنو پیرامون رادیو و تلویزیون در ایران ابزار سرکوب

فرشید فاریابی : فعالیت سازمان صداو سیما در سه بخش عمده سانسور و دروغ پردازی ، تبلیغات سیاسی و ایدئولوژیک و سرکوب و اختناق می باشد .

روز گذشته 13 خرداد در ادامه نشست جانبی کارزار افشای نقض حقوق بشر آقای فاریابی پیرامون رادیو و تلویزیون سخنرانی کردند و خواهان توجه بیشتر سازمان های حقوق بشری به این موضوع شد .

به گزارش سودویند فرشید فاریابی کارشناس ارتباطات و دانش آموخته روزنامه نگاری گرایش خبر رادیو تلوزیون هستند .ایشان با سابقه ی 15 سال کار دررسانه های گروهی از جمله رادیو و تلوزیون ایران کار کردند . عنوان سخنرانی ایشان رادیو تلوزیون در ایران ابزار سرکوب است. 

متن و فیلم کامل این سخنرانی به شرح ذیل می باشد :


خانم ها و آقایان ، ریاست محترم جلسه از توجه 23 مین جلسه شورای حقوق بشر ملل متحد به موضوع آزادی بیان و آزادی رسانه بسیار خوش بخت هستم و انتشار گزارش ویژه ی گزارشگر آزادی بیان را که دارای بخش های بسیار مهمی است به فال نیک می گیرم .
سخنان خود را با عنوان رادیو و تلوزیون در ایران ابزار سرکوب ارایه خواهم کرد امیدوارم که به عنوان سندی در روند نقض حقوق بشر در ایران مورد توجه گزارشگر ویژه ی سازمان ملل قرار گیرد . من از کشوری برای شما سخن می گویم که دولت و حکومت آن با توان و صرف هزینه های بسیار چشمگیر به شکل جدی انحصار و انسداد رسانه ای را اجرا کرده و میکنم .
رادیو و تلوزیون در ایران به عنوان بزرگترین سازمان اقتصادی و رسانه ای که به شکل امنیتی اداره میشود در اختیار حاکمیت قرار دارد و علاوه بر تلاش بر انسداد رسانه ای و تبدیل شده به دستگاه تبلیغات سیاسی به ابزار سرکوب نیز تغییر ماهیت داده است . تجربه ی شخصی من در بخش های مختلف رادیو و تلوزیون ایران نزدیک به 15 سال است . تحصیل دانشگاهی من در دانشکده تخصصی این سازمان انجام شد در تمام 10 سال آخر خدمت بین سال های 2000 تا 2009 که به شکل متناوب هر دو سال با احکام مختلف ممنوعیت ، تبعید و اخراج مواجه شده ام .
 در سال 2003 از دانشگده صدا و سیما اخراج شده و امکان ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را ازمن گرفتند . در سال 2002 به دلیل تلاش برای تشکیل انجمن صنفی دانشجویان دانشگاه صدا و سیما پس از ساعت ها بازجویی از سوی بخش حراست پرسنلی و سازمان مرکزی تهران و نیز بازجویی های عقیدتی در بخش گزینش محکوم به تغییر شغل به عنوان مشاغل غیر حساس شده و کار روزنامه نگاری برای من ممنوع شد .
درسال 2008 با شکایت مستقیم سازمان صدا و سیما به دلیل فعالیت های رسانه ای خارج از سازمان و همکاری با روزنامه های منتقد رژیم از سوی دادگاه آذربایجان غربی تحت تعقیب قرار گرفتم و پس از افزایش بازجویی ها و تهدیدها و نیز بازداشت در سال 2009 پس از سرکوب جنبش سبز مجبور به ترک کشور شدم .
در درون سازمان رادیو و تلوزیون که به اصطلاح به صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران معروف است کارکنان به ویژه کارکنان حوزه های محتوایی، خبری، برنامه سازان و نویسندگان در یک فضای خفقان امنیتی و ایدئولوژیک به کار مشغول هستند و واحدهای مختلف امنیتی در شکل های مختلف فعالیت های کارکنان را زیر نظر دقیق دارند . واحدهای حراست پرسنلی و گزینش در دو حوزه امنیتی و تفتیش عقیده (انگیزاسیون ) بی هیچ ترسی از قوانین جاری کشور کارکنان تهدید ، جلب ، بازجویی و یا با احکام مختلف ممنوعیت کاری و نیز اخراج و یا تشکیل پرونده های قضایی و امنیتی زیر فشار و کنترل دارند .
صدها روزنامه نگار ، فیلم ساز ، نویسنده ، پژوهشگر ، مجری ، کارگردان و تهیه کننده و ده ها عنوان شغلی دیگر در این سازمان تهدید و اخراج شده و میشوند و در کمال تاسف به دلیل بد نامی مدیران حاکم بر این رسانه این قربانیان خاموش بسیار به ندرت مورد توجه نهادی های حقوق بشری قرار می گیرند .
 این سازمان در سه بخش عمده روند انحصار و انسداد را دنبال می کند ، سانسور و دروغ پردازی ، تبلیغات سیاسی و ایدئولوژیک و سرکوب و اختناق . همچنین سازمان های امنیتی و قضایی در هر چه قویتر کردن امنیتی و رسانه ای این دستگاه عظیم تبلیغاتی کوشش می کنند و در مقابل از این رسانه به عنوان ابزار سرکوب در کشور استفاده می کنند در جریان جنبش سال 2009 پس از انتخابات ریاست جمهوری که به جنبش سبز معروف شد بخش امنیتی و ایدئولوژیک رادیو و تلوزیون ها آشکارا تبدیل به بخش مهم سرکوب ها شد .
این سازمان همچنین روند سرکوب ، سانسورو اختناق را و حوزه های فرامرزی نیز کشانده است بازوهای رسانه این سازمان از جمله پرس تی وی و گروه شبکه های رادیو و تلوزیونی معاونت برون مرزی این سازمان اگر چه در ظاهر تلاش می کنند که اصول حرفه ای را رعایت کنند اما در باطن با اندک دقتی متوجه چگونگی کار ضد رسانه ای و ضد آزادی بیان آنها خواهیم شد .
رئیس و بسیاری از مدیران این سازمان چهره های نظامی و امنیتی هستند که از سازمان های نظامی و امنیتی به این سازمان منتقل و مدیریت همه بخش ها را به عهده گرفته اند . عزت الله ضرغامی از سرداران سابق پاسداران انقلاب اسلامی است .همانگونه که باخبر هستید حکومت ایران با ارسال پارازیت روی رسانه های معروف جهان بحرانی نیز در حوزه های بین المللی گروهی نیز رقم زد که واکنش های مختلف جهانی را در پی داشته است اما متاسفانه این واکنش ها بی تاثیر بوده و ارسال پارازیت از سوی حکومت ایران همچنان پا برجاست .
پرسش اساسی در ایجاد تکنولوژی های پیشرفته ای است که از سوی جهان در اختیار این دستگاه سرکوب و دشمن آزادی بیان قرار گرفته و می گیرد . به جرات میتوان گفت که این سازمان بدون پشتیبانی فنی و تکنولوژیک جهانی پیشرفته امکان ایجاد چنین سرکوبی را نداشته و نخواهد داشت . آیا وقت آن نرسیده که تحریم های طراحی شده علیه رژیم ایران هوشمندانه تر و با مطالعه تر صورت گیرد تا به جای زمین گیر کردن مردم آزادی خواه دستگاه های سرکوب رژیم از جمله رادیو و تلوزیون با کارنامه سیاه سرکوب ، سانسور و اختناق هدف قرار گیرند .
 خانم ها و آقایان همانگونه که آگاه هستید در ایران ایجاد رادیو و تلوزیون در انحصار حاکمیت است .سانسور در همه حوزه های رسانه ای به چشم می خورد اززمانی که شما به سوژه فکر می کنید تحت نظر هستید تا پس از پخش بازتاب های آن سوژه نیز بررسی خواهد شد و اگر مورد توجه مردم قرار گیرد و یا تفاوتی با آنچه که رژیم میخواهد داشته باشد زیر سوال قرار خواهید گرفت .
تعداد قابل توجه ای از روزنامه ها و نشریات توقیف شده اند ده ها روزنامه نگار مجبور به ترک کشور شده و ایران یکی از بزرگترین زندان های روزنامه نگاران در جهان است تعداد قابل توجهی در هراس از بازداشت امکان ادامه ی فعالیت ندارند . این گوشه ای از فعالیت موجود است آن هم در پیش از انتخابات ریاست جمهوری که به شکل متداول باید فضای باز بیشتری داشته باشیم .
همین دیروز روزنامه ایران وابسته به جریان احمدی نژاد توقیف شد و اخبار آن در رسانه های مختلفی منعکس گردید . دستگاه توقیف و سانسور همچنان به کار خود ادامه میدهد ، دستگاه ارسال پارازیت همچنان به کار خود ادامه میدهد و جهان در مقابل اینها عملا کاری نمیتواند انجام دهد . آیا وقت آن نرسیده است که به این موضوع دقت کنیم و با برنامه ریزی دقیق و منسجم بتوانیم جلوی آن را بگیریم

در پایان میخواهم توجه شما را به این نکته جلب کنم که سازمان صدا و سیما در ایران به عنوان یک رسانه ابزار بازجویی و شکنجه روزنامه نگاران و دیگر فعالان حقوق بشری شده است . پرونده ی مازیار بهاری و یا همسر خانم دکتر شیرین عبادی هم از این جمله هستند آنها در رادیو و تلوزیون ایران بازجویی شده و تصاویر آنها تحت شرایط خاصی و با اعترافات دروغی پخش شده است ایا این رسانه است یا دستگاه بازجویی ؟
مچکرم و از طولانی شدن و اشکالاتی که ایجاد شد پوزش می خواهم .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر